پرنسس مامان

نزدیک شدن اومدنت عشقم

1393/4/4 18:23
نویسنده : مامان سمان
252 بازدید
اشتراک گذاری

یه سلام بی حالخواب آلود

دو روزه که درد دارم.

شب اول انقد شدید شد که با عمه جونو عموجون رفتیم بیمارستان

رفتیم اونجا

مامانت مثه این بچه ها کلی گریه کرد از ترس آخه چون اونجا کسی رو داخل نمیزان بیاد

و خود مریض باید تنها بره داخلگریه

خلاصه مامای طفلک به هر زحمتی بود مامان رو

معاینه کردو گف دهانه رحم 1سانت بازشده

وصدای قلب شمارو گوشید وگف همه چی نرماله

وکوچولوتون اگه به دنیا بیاد کاملهجشن.

هیچی دیگه به حالت ضایع برگشتیم خونه

شبم شام خونه مامان جون خوردیمو عمه جون اومد شب پیشم که شاید من زایمان کنم

اما من راحت خابیدم تاصب

خخخخخخخخخخندونک

صبونه مامان جون زنگید گف بیاین اینجا

رفتیم ناهارم بودیم.

شب خونه عمو دعوت بودیم.

خونشون طبقه سومه.

بالا رفتن از پله همانا و شروع شدن دردای من هماناخسته.

باز مامان مثه بچه ها گریه میکرد

مامانم زنگید که گریم بیشتر شد.

همه اومدن دورم جم شدن فک کردن باز من میخام زایمان کنم.

رفتیم بیمارستان

با بابامحمدو مامان جون

همون ماما باز معاینه کرد گف تغییری نکردی

ولی چون تکونای شما کم بود نوارقلبو تست ان اس تی گرفتن

نفسی مامان اصن تکون نمیخوردی انقد نازتو کشیدم که بالاخره وول خوردی

بازم همه چی نرمال بود

خانوم ماما گف دیگه نیا بیمارستان الکی اذیتت میکنن

اومدیم خونه عمو شام خوردیمو برگشتیم خونه

بازم امروز درد دارمغمگین

ای خدا خودت کمکم کن

من دخترمو سالم میخامفرشته.

پسندها (3)

نظرات (2)

مهزاد مامان عرفان
4 تیر 93 21:07
سلام عزیزم. مگه 36 هفته نیستی؟ عزیزم مونده که هنوز
مامی پرنسس
5 تیر 93 12:48
سلام مامی عرفان چرا 36هفته و4روز درد خیلی اذیتم میکنه ماه درده دیگه ولی ب حساب سونو38هفتم ماما گف نگران نباش بچه کامله